رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
رخ تو رونق قمر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
پاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
من خود از غم شکسته دل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
عشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
که سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
نرسد نامه های من به تو ز آنک
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
پر مرغان نامه بر بشکست
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قصه ای می نوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست
قلم اینجا رسید و سر بشکست